عجب، هیچ کس نمی نویسه! به جز یکی دو تا بلاگ هیچ کس طی سه سال گذشته هیچی ننوشته!
دلم می خواد ریشه یابی کنم این جریانو،ولی زیاد وقت ندارم. اول از همه باید ببینیم که منظور و هدف نویسنده از شروع بلاگ نویسی چی بوده. خیلی ها مثل خیلی چیزهای دیگه فقط با یه موج می یان و با موج بعدی میرن. اون عده الان حتما خیلی فعالند توی تلگرام و اینساگرام. خیلی ها شاید به دلایلی صفحه شونو عوض کردن و یه جایی دیگه هنوز مشغول نوشتن هستن. من چند تا از نویسنده های خوب و می شناسم که الان فقط توی فیس بوک می نویسن. بعضی ها هدفشون تغییر کرده و بعضی ها هم احتمالا فقط دلشون نمی خواد بنویسن!
برای من اما نوشتن اینجا یه معنی دیگه داره. یه دریچه ی خیلی کوچیک که منو مرتب می کنه به هر ادمی که دلش بخواد با من باشه. همیشه من ادمهای دور و برمو انتخاب می کنم اما اینجا اینطوری نیست. من انتخاب می شم که خونده بشم و یانه! این برام جالبه برای اینکه ناشناخته های خودمو می تونم پیدا کنم.
اوایل فکر می کردم می تونم اینجا برهنه بنویسم. صادق و صادق. البته هنوز هم صادقم ولی خیلی وقتها متوجه شدم دوست ندارم برهنه بنویسم بخاطر اینکه خواننده هامو می شناسم و نمی خوام لطمه ای بهشون بزنم. نمی خوام افکارم حمل بر حمله به افکار گروهی باشه. از طرفی دلم می خواد موثر باشم برای افزایش تحمل افکار جدید.
برای من نوشتن مثله زندگی کردنه. فرق نداره کجا! باید بنویسم.
من می نویسم نمی دونم چرا ملت نمی نویسن؟
بهارانه...برچسب : نویسنده : mbahargoonea بازدید : 106