یه مکالمه دوستانه !

ساخت وبلاگ
خانم فوق ليسانس علوم انساني كه تو قلهك زندگي ميكردي، سالي چند تا مسافرت خارج ميرفتي، با پارتي و سفارش تو يك اداره استخدام شدي(خودت يك بار گفتي با پارتي جا به جا شدي) و ناراضي بودي! فكر كنم خيلي از پستهاي وبلاگت رو هم از پشت ميز ميز ادارت نوشته بودي!(ناراحت نباش منم الان دارم همين كارو ميكنم!)
وقتي داشتم نوشته هاي قبل از مهاجرتت به كانادا رو ميخوندم، راستش خندم گرفت! چون ميدونستم كه هيچي از كانادا نميدونستي و بعد از رفتن به مشكل برميخوري و الان ميبينم كه همينطور هم شده! البته اميدوارم كه وضعييتتون بهتر بشه! قبل از مهاجرت خوابهاي رنگي ميديدي و فقط به فكر اين بودي كه روسريت رو از سرت برميداري و دامن كوتاهه ميپوشي با بيكيني ميري كنار دريا و خلاصه عشق و حال و آزادي!
مشكل تو و امثال تو كه فوق ليسانس علوم انساني شون رو به رخ ملت ميكشن و ژست روشن فكري ميگيرن اينه كه خيلي از شما تو دنياي فانتزي و خيالي خودتون زندگي ميكنيد و فكر ميكنيد اگه مثلا ايران يك كشور عقب مونده است به خاطر بقيه است و شمايي كه تو اون مملكت زندگي كردي و از همه امكاناتش هم استفاده كردي يك موجود معصوم و بي گناهي كه به خاطر بي فرهنگي و ظلم بقيه مجبور شدي از ايران بري! تو كه ادعا داشتي چرا ضد حجاب اجباري اعتراض نكردي؟ چرا روسريت رو به نشانه اعتراض تو همون تجريش تون وسط خيابون از سرت بر نداشتي؟ چرا آشكار و بدون پرده به دزدي و فساد مالي و اخلاقي كه تو اون محيط كار خراب شدت ميديدي اعتراض نكردي؟ من جوابشو ميدونم! به همون دليلي كه من هم اين كارو نميكنم! چون شغلت، ميز كارت، اينترنت اداره و از همه مهمتر اضافه كاري كه اون رئيس عوضيت بهت ميداد برات مهمتر بود! زندگي شخصيت، آپارتمانت تو قلهك، شوهرت و بچه هات از اون به اصطلاح آرمانت برات مهمتر يودن! من هم يكي مثل تو ام ولي فرقم با تو اينه كه من حداقل با خودم رو راستم و ميدونم من هم به اندازه خودم تو فساد اين كثافت خونه نقش داشتم و دارم!
من هم احتمالا تا چند وقت ديگه ازين خراب شده ميام بيرون و همون كاري رو ميكنم كه تو كردي يعني فرار! البته من دلايل ديگه اي هم دارم و فقط فرار نميكنم ولي هيچ وقت مثل تو با اعتماد به نفس اداي روشن فكرا رو در نميارم و هيچ وقت هم نميگم كه از اين خراب شده با همه فساد و كثافتي كه توش داريم غلت ميزنيم متنفرم! هر چي باشه به خاطر امكانات و پو


[پاسخ:]

خسروی عزیز اول مرسی که اینقدر با دقت همه نوشته های منو خوندی و باید بگم که خیلی جاها باهات موافقم. مثلا، اره خیلی از مسایلی که الان باهاش رو به رو هستم  برام ناشناخته بود قبل از اومدن! ولی تو نمی تونی به من خورده بگیری که چرا خیلی چیزها رو نمی دونستم. خوب نمی دونستم ! به همین راحتی. تو تا با یه چیزی  مواجه نشی هیج تصور درستی نمی تونی داشته باشی.باهات موافقم،  من خودمو ادم روشنفکری می بینم و روشنفکری رو دوست دارم و همیشه برای اینکه بهتر ه خودمو پیدا کنم تلاش میکنم. بله من هم تا ایران زندگی می کردم از امکاناتی که داشتم به نفع خودم و خانواده ام استفاده کردم و به کسی اجازه نمی دم بخاطرش منو ملامت کنه مگر اینکه معنی زندگی و قوانین اون چیزی ندونه! یکی از دلایل من برای روشنفکری خودم اینه که بلد شدم دیگران رو قضاوت نکنم. توجه داری؟ بلد شدم! فرهنگ چند هزار ساله ی ایرانی من به من یاد نداد که نباید قضاوت کنم که اگه خواستی مهاجرت کنی برای این بود که دلت برهنگی می خواست! من خودم تلاش کردم تا یادبگیرم بایدبه عقاید دیگران  احترام بذارم و از جانبشون حرف نزنم. اما! اگه از من می پرسیدی ایا غیر از برهنگی(آزادی) که تو پیداش کردی ! ایا من "آرمان" دیگه ای هم داشتم برای خارج شدنم از ایران، من بهت می گفتم بله و بهت می گفتم که علی رغم مواجه شدن با خیلی مشکلات ناشناخته، به تمام اهدافم از مهاجرت رسیدم یا بهشون نزدیکم و یا امید برای بدست اوردنشون دارم ، و البته از ازادی کنار دریا و افتاب گرفتن هم لذت می برم و بار منفی اهنگ نوشتار تو از اینکه به ازادی فکر می کردم نمی تونه منو شرمنده کنه که ارزوی ازادی داشته و الان از بدست اوردنش لذت می برم. آزادی که زنان ایران ازش محرومن و حتی جامعه مرد سالار ایران تلاش می کنه برای داشتن ارزوی  حس کردن حرارت افتاب روی پوستشون و سردی اب روی بدنشون عذاب وجدان داشته باشن. 
من ادعای روشنفکری می کنم چون  که با مردم مهربون بوده و هستم. اجازه نمی دم عصبانیتم به کسی یا احساس کسی لطمه بزنه. به هیچ شکلی و قیمتی حق کسی رو ضایع نکردم و به احساسات همه احترام می زارم حتی اگه نفهممشون یا موافق نباشم.
امیدوارم اگه دوست داری، بیای بیرون از ایران و خسروی جدید و بهتر و مهربان تری در خودت پیدا کنی.
خوشحالم که تو از ایران نفرت نداری. حالت بهتره از من پس!

بهارانه...
ما را در سایت بهارانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbahargoonea بازدید : 77 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:02